کد مطلب:35492 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194
هر كس، منكر و ستمی را با شمشیر انكار كند، به راه رستگاری رسیده است. در آنجا تبهكار بندد میان نگردند بر دفع او چاره گر كه دیدیم بس مرد نیكو سرشت شماتت ز بیدادگر با زبان چنین مرد با سستی عزم و راه كه این هر سه خصلت بر آزادگان دگر نیز خونسرد افسرده حال نكوشیده باید به دست و زبان قبولش ندارم كه از بزدلی كه بیداد باید به دست و زبان سه دیگر كه از جان و دست و زبان چنین مرد در پیشگاه خدا به بیداد یار است این بد مرام به بیدادگر شور و غوغا كنید ز منكر شود نهی و معروف را مبادا معطل كنی این دو را كه نه مرگتان را كند زودتر بجنبید از جای، بی ترس و باك ز بیداد بندید دست خطا [صفحه 118] ز شاه ستمگر به دست و زبان چو خود جنگ را بسته داری كمر دوم نیز پیروز گردد زبان ز بیداد هم دست باید نخست پس آنگه بیان با زبانست و دل چو قومی، نكوكار را رو نداد نكرد از ستمكار منع، از بدی همه كاخ اقبال وارون شود نجیبش به خواری شود زار و پست چو اوباش را صدر منزل شود شود روز روشن در آنجا سیاه هر آن كس كند دشمنی با ستم چو حاضر شود نیز پیش خدا دگر آنكه با اعتراض از زبان ز همفكر خاموش خود بهتر است ولی قدر دانی از آن واجبست ببندد چنان رادمردان میان چو گردان برد سوی شمشیر، دست چنینند مردان راه خدا به هر كار باشند پیروزگر [صفحه 119]
«من انكره بالسیف... اصاب سبیل الهدی.»
كه خلقند او را تماشاچیان
چنینند مردان ما بیشتر
به رنج اندر از راه و كردار زشت
كند لیك با او نكوشد به جان
یكی از سه خصلت نماید تباه
برازنده باشد همی بی گمان
مخالف به بیدادگر بالمال
چو ترسو بود سست و آزرده جان
دو خصلت، تبه دارد از كاهلی
شود قطع با كوشش مردمان
نگردیده چون خصم استمگران
نیابد رهایی به روز جزا
ببیند به روز جزا انتقام
كه تا مشت بیداد را وا كنید
معطل مدارید بر ناروا
كه شرمنده گردی به هر دو سرا
نه روزی شود بیش از این رهگذر
كه در راه حق، ترس یعنی هلاك
كه این شد عبادت برای خدا
اگر نهی كردی، شود مهربان
نخستین شود دست پیروزگر
كه پیروزی دست سازد بیان
كند دفع شر، كار گردد درست
كه سازد ستمكار را منفعل
به دست و زبان یاری او نداد
به غفلت سر آورد در بیخودی
اساسش ز بنیان دگرگون شود
خطاكار گیرد زمامش به دست
حكومتگرش از اراذل شود
همه كار آن قوم گردد تباه
به نزد خداوند شد محترم
بماند سرافراز و حاجت روا
ستمكار را افكند در زیان
كه راه ستم را به برهان ببست
كه چون دید بیداد را چیره دست
چنین است كردار آزادگان
كند خوار و ننگین، ستمكار پست
خدای از چنین بنده باشد رضا
رضای خدا جسته از هر نظر
صفحه 118، 119.